مناجات

شعر مناجات حضرت صاحب الزمان (عج)

بیا به حال خرابم دعا نما مهدی عج
مرا ز قید معاصی رها نما مهدی عج

مرا که غافلم از لطف بی حدت مولا
بیا ز ورطه ی غفلت جدا نما مهدی عج

جانم علی

ای خدا, ای بی نیاز چاره ساز
بارالها, خالق بنده نواز

ای کریم ذوالعطا و فضل و جود
ای به سمتت کلَّ شیٍ فی السجود

شعر مدح حضرت امام حسن(ع)

گرچه تو همچون ما گدایی مبتدی داری

اما به ماها باز لطف بی حدی داری

باید حسن جان, یک کرمخانه بنا سازند

در هر کجایی که تو رفت و آمدی داری

روی مرا مقابل مردم نزن زمین …

ای سر پناه دائمی سر پناه ها

ای مقصد رئوف و پر احساس آه ها

ای مهربان امام سپید و سیاه ها

رو سوی توست چشم امید گناه ها

شعر مناجات با خدا-روضه حضرت علی اکبر (ع)

ما را به گل پرپر ارباب ببخش
ما را به علی اکبر ارباب ببخش

ما را به همان لحظه که می خندیدند
بر هق هق و چشم ترِ ارباب ببخش

شعر مناجات با امام زمان(عج)

من خریدار سر دار نبودم که شدم
اینقدر عاشق و بیمار نبودم که شدم

آمدم رد شوم از کوچه ی معشوق فقط
قبل از آن مست و گرفتار نبودم که شدم

شعر مناجات با خدا

در سحر چشم که گریان بشود خوب تر است
سائلت پاره گریبان بشود خوب تر است

گرچه موسی ست مناجاتی طور تو ولی
گر خدا همدم چوپان بشود خوب تر است

شعر مناجات امام حسین(ع)

ناز و نعمت سرِ این سفره ی احسان دادند
فرصتِ بندگی و توبه فراوان دادند

و چه زیباست در این ماهِ عزیزِ رمضان
به لبِ سینه زنان ذکرِ (حسین جان)دادند

شعر مناجات با امام زمان(عج)

دلتنگ روی ماه تو هستیم, ماه ما
چشمان خیس وقت سحرها گواه ما

معلوم می شود که دلت را شکسته ایم
از بس که بی اثر شده این سوز آه ما

شعر مناجات با خدا

با غلام رو سیاه, ای یار خوبی می کنی
با نمک نشناس ها هر بار خوبی می کنی
با بدی و بی وفایی ها تو می سازی فقط
این بدی را می کنی انکار, خوبی می کنی

شعر حضرت قاسم ابن الحسن(ع)

با لبت رنگِ عقیقِ یمن از یادم رفت
قصّه یِ عشقِ اویسِ قرن از یادم رفت

میچکد از دو لبت باز عسل دامادم
سخن از تو به میان آمد, منْ از یادم رفت

شعر حضرت قاسم ابن الحسن(ع)

یک چشمه از عنایت چشم شما, عسل
خوشرنگ تر ز سرخی رنگ طلا, عسل
بسم الله است ذکر شروع عریضه ها…
اما شروع می شود این شعر با, عسل

دکمه بازگشت به بالا