شعر ولادت حضرت عباس (ع)

یا ابالفضل العباس

رسیدی روزِ اول؛ روز آخر را نشان دادی
برای علتِ خَلقت؛ برادر را نشان دادی

ادب تا خلق شد؛ افتاد روی دستِ استادش
برای بوسه خاکِ پای مادر را نشان دادی

به بامِ کعبه از راز امامِ کعبه می‌گفتی
سند دادی؛ دهانِ بازِ منبر را نشان دادی

فرات از تشنگی خشکید، دستت آب را پس زد
به این افسوس بر لب حوضِ کوثر را نشان دادی

برای آب گفتی نقشه‌ی راه سعادت را
مسیرِ اشک، تا لب‌های اصغر را نشان دادی

هوای جنگ اگر می‌داشتی مقتل عوض می‌شد
فقط یک چند ضربه رزمِ حیدر را نشان دادی

شهادت دست‌های خالی‌اش را پیش تو رو کرد
برای پیشکش؛ هم دست؛ هم سر را نشان دادی

زمین لرزید، وقتی دست‌هایت روی خاک افتاد
قیامت شد؛ شفیعِ روز محشر را نشان دادی

لهوف از چشم‌هایت علتِ خون‌گریه را پرسید
میان مردم بازار، خواهر را نشان دادی

رضا قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا