مانده داغی عظیم بر جگرت
عکس رأسی به نیزه در نظرت
سر بازار شام و بزم شراب
چه بلاهایی آمده به سرت!؟
مانده داغی عظیم بر جگرت
عکس رأسی به نیزه در نظرت
سر بازار شام و بزم شراب
چه بلاهایی آمده به سرت!؟
دوباره روضه ی تلخ اسارت زینب
مرور متنِ کتاب شرافت زینب
وجود معجری از نور؛ پرده درپرده
دلیل محکم حکم قداست زینب
کاکلت دست یک مغیره صفت
خنده اش با کنایه غُرّش کرد
ای یتیم حسن, گلوی تو را
سایه ی دشنه ای نوازش کرد
با یک نگاه محرم اسرار می شوم
پروانه وار میثم تمار می شوم
سرمست جرعه های توام, حضرت شراب
من جای کعبه, میکده هوشیار می شوم