وحید قاسمی

حسنی زاده

آمده عشق را کند اثبات
مردی از خانواده ی سادات

حسنی زاده ای جلیل القدر
ساقیِ باده ای جلیل القدر

یادم نرفته

پیری زمین گیرم, صبوری ناخوش احوال
حس می کنم افتاده ام از شیبِ گودال

یادم نرفته ذوالجناح بی سوارت
یادم نرفته دختران بی قرارت

بــا کــاروان نیــزه

بــا کــاروان نیــزه ســفـر می کـنم پدر

با طعنه های حرمله سـر می کـنم پدر

مانـنـد خـواهـران خـودم روی نـاقـه ها

در پیش سنگ سینه سپر می کنم پدر

سپاه زینب کبری

تا صوت قرآن از لب آنها می آید
کفر تمام نیزه ها بالا می آید

دجال های کوفه در حالِ فرارند
دارد سپاه زینب کبری می آید

پیوندتان مبارک

یک مرد وزن مکمل هم در کنار هم
آیینه وار هـر دو یشان بی قرار هم

مـعنای اصـلی لغت خانـواده انـــد
مست نگاه یک دلی و می گسار هم

شعر سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا (س)

فضایِ شهر مدینه دوباره عرفانیست
نماز پنجره هایش چه قدر روحانیست!

مگر چه عید بزرگی رسیده که امشب!
در آسمان و فلک جشن نور افشانیست

شعر مدح حضرت معصومه (س)

دلم سه شنبه شبی باز راهی قم شد
کنار درب حرم, بین زائران گم شد

نگاه چشم ترم تا به گنبدت افتاد
دوباره شیفته ی رنگ زرد گندم شد

شعر روضه امیرالمؤمنین (ع)

کیسه های نان وخرما خواب راحت می کنند
دستهای پینه دارش استراحت می کنند

نخلها از غربت و بغض گلو راحت شدند
مردم از دستِ عدالتهای او راحت شدند

شعر روضه حضرت زهرا (س)

(زبانحال امیرالمومنین با حضرت زهرا سلام الله علیهما)

باید بری, نه! محضِ رضایِ خدا نگو
دق می کنم بدون تو, این جمله را نگو

زهرا بمان و زندگی ام را به هم نریز
سنگ صبور من, نرو از پیشم ای عزیز

شعر مرثیه حضرت علی (ع)

پلکهای نیمه بازش آیه های درد بود
آخرین ساعات عمر حیدر شبگرد بود
 
چادر خاکی زهرا بالش زیر سرش
عکس دربی سوخته در قاب چشمان ترش

شعر مدح امام حسن (ع)

خدا به طالع تان مُهر پادشاهی زد
به سینه ی اَحدی دستِ رد نخواهی زد

گدا ز کوی تو هرگز نرفته ناراضی
عزیزفاطمه! ازبس که دست و دلبازی

شعر ولادت امام حسن(ع)

در مدح تو باید که ببندیم دهان را
وقتی که بریدند ادیبانه زبان را

ای آینه ی حُسن خدا, یوسف مصری
با آمدنت تخته کُند زود دکان را

دکمه بازگشت به بالا