در عالم زر بـدون هیچ زحمـت و رنج
دیدم که رسیده ام به یک معدن گنج
مانده ام توی کار این دنیا که چرا حرفهات بی اثر است ؟!
توی این آسمان تنهایی چه کسی از شما غریب تر است ؟!
مثل بابات حیدر کرار حرفهایت به گوش کوفه نرفت
ول کن این قوم بی وفا را چون گوش این مردم از قدیم , کر است
به عشق روی حسین دل بهانه کرده حرم
ز پیچ و تاب فراقش صدا زنم که ز غم
به عشق روی حسین دل بهانه کرده حرم
ز پیچ و تاب فراقش صدا زنم که ز غم
دلم گرفته دمادم هوای شهر حسین
دوباره دست به قلم شد دلم ز بهر حسین
آنانکه خاک را به نظر کیمیــــا کنند
از یمن تربت شه کرببــــــــــلا کنند
آنانکه دیده اند ضریح حســــــین را
آیابودکه گوشه چشمی به ماکنند
نفس مرا برای همیشه جواب کن
ان وقت رویگفته من هم حساب کن
این اشک هاکه حکم مسیح من است پس
چشم مراهمیشه پر از این شراب کن
پرچمسیاه هیئت ما را بیاورید
زنجیر های بزمِ عزا را بیاورید
حال و هوای شعر به کلی عوض شده است
از نو ردیف و وزن هجا را بیاوید
ای کشتی نجات زمان, کشتیم شکست
افتاده ام به ورطه ی گرداب خود پرست
در زیر تازیانه ی رگبار و صاعقه
پشتم خمید و رشته ی امید من گسست
از خدا آمده ام تا به خدا برگردم
پس چرا از سفر کرب و بلا برگردم
چون در بریزد از دهنم یا حسین حسین
زینت دهد به هر سخنم یا حسین حسین
دل وجان در گرو حضرت جانان داریم
هر چه نعمت بود از محضر ایشان داریم
سالیانی است که ما ریزه خور اربابیم
از سر سفره ی او رزق فراوان داریم