اشعار مذهبی

شعر وفات حضرت ام المومنین خدیجه(س)

من که جبریل نیستم بانو
از تو گفتن برای من سخت است
کار هرکس نبود کار تو بود
مادر فاطمه شدن سخت است

شعر وفات حضرت ام المومنین خدیجه(س)

می سوزم از شرارِ نفس هایِ آخرت
از لحنِ جانگداز وصایایِ آخرت

دستم به دست بی رمقت می شود دخیل
در پیش چشمهایِ گهربار جبرئیل

شعر وفات حضرت ام المومنین خدیجه (س)

به خدا بعد عروج تو پرم مى سوزد
مادر من,تو نباشى, جگرم مى سوزد

امنیت داشتن ما همه از یمن تو بود
خانه با رفتن تو در نظرم می سوزد

شعر وفات حضرت ام المومنین خدیجه(س)

به فرض اینکه قلم داشت تاب جولانش
قوای واژه چگونه شود غزل خوانش؟

بیان ناقص ما نیست در خورش وقتی
به او سلام فرستاده حی سبحانش

شعر وفات حضرت ام المومنین خدیجه(س)

بگو شاعر که یا نور است او, یا آسمان یا چه؟
یقینا ماه, وصفش خارج است از درک دریاچه

مگر بالاتر از این منزلت هم هست؟ پس او را
چه باید خواند غیر از مادر ام ابیها؟ چه؟

شعر روضه حضرت ابوالفضل العباس(ع)

این دو چشم است که ماننددو دریا شده است

آه برخیز و ببین خیمه چه غوغا شده است

جرأت دست زدن بر تن تو نیست مرا

چقدر تیر در این پیکر تو جا شده است

شعر وفات حضرت ام المومنین خدیجه(س)

زیر باران رحمتم امشب

گرم عرض ارادتم امشب

مثل هر شب منم نمک گیرت

باز مهمان هیئتم امشب

شعر وفات حضرت ام المومنین خدیجه(س)

ما سائل لطف فراوان خدیجه
از کودکی خوردیم از نان خدیجه
در راه دین داده همه دار و ندارش
اسلام شد مدیون احسان خدیجه

شعر مناجات با خدا

اگر بناست رحمت کسی به ما کمک کند

خدا کند که زودتر خود خدا کمک کند

 

ضیافت کریم ها که بی گدا نمی شود

کرم کن و بگو کسی به این گدا کمک کند

شعر مناجات با خدا

ای آنکه گشودی به رویم باز دری را
خرج منِ آلوده نمودی نظری را

شرمنده تر از نوبت قبل آمدم ای وای
دیدی ز من آیا تو گرفتارتری را

شعر مناجات با خدا

گاهی برای عرض ادب یک وضو خوش است
گاهی به پیشگاه خدا گفتگو خوش است

هر چند عشق اهل مناجات دائمیست
گاهی مرور سوره و آیات او خوش است

شعر وفات حضرت خدیجه(س)

مصطفی ممدوح,مداحش خداست
لیک مداح خدیجه مصطفاست
آنکه دامادش علی مرتضاست
دختر او حضرت خیرالنساست

دکمه بازگشت به بالا