دوباره کینه ی اهل مدینه طوفان شد
دوباره مادر ما فاطمه پریشان شد
بنای اهل مدینه عذاب زهرا بود
بنای فاطمیّون در بقیع ویران شد
دوباره کینه ی اهل مدینه طوفان شد
دوباره مادر ما فاطمه پریشان شد
بنای اهل مدینه عذاب زهرا بود
بنای فاطمیّون در بقیع ویران شد
مائده های رحمت و لطف حریم وا شده
قامت هفت آسمان پیش کریم تاشده
دست نیایش زمین مسیر عرش را گرفت
هلهله های نــُـه فلک به سبکربّنا شده
عاشقان شقُّ القمر شد ماه رحمت شددونیم
آسمان شد در حریم آسمانیها مـُقیم
شد مشام جان عشّاق علی پر از شمیم
می تپد با این دعای ناب قلب هرندیم
مادر صفای خانه و آرام دختر است
آن هم کسی که مادر زهرای اطهر است
اشک عزای غصّه ی حامیِّ دین حق
پیدا به روی چشمه ی چشم پیمبر است
دیگر در این خانه برایم همدمی نیست
بی مادریِّ فاطمه داغ کمی نیست
بعد از تو این خانه گرفته رنگ ماتم
بالاتر از بغض گل یاسم غمی نیست
سفره ی افطار خود را پهن کردی درکجا ؟!
سامرا یا طوسیا کنج بقیع یا کربلا؟!
لقمه ی نانی بگیر و عاشقت را سیرکن
جان من آقا فدای لقمه ای نان شما
با یاد روز حادثه ها گریه می کنم
از خوف خشم و قهر خدا گریه می کنم
با یاد ساعتی که شود روح از بدن
با امر عرش عشق جدا گریه می کنم
من از حسینم و تو با حسینیّونهمراه
تو را به شاه کرم رد مکن مرا الله
به لعل تشنه ی ارباب و اصغر بی تاب
مرا ببخش و مران لحظه ای ازاین درگاه
این روزها که تشنه لبم مثل دلبرم
یاد رباب و قحطیُّ و لبهای اصغرم
سوز عجیب تشنگی ُّو هُرم آفتاب
گهواره و تلذ ّیُّ و شش ماهه ی حرم
مهمان شدن به خوان شما مزّه می دهد
افطار و لقمه نان شما مزّه می دهد
در هر سحر دعای فرج برلبم نشست
این العجل به جان شما مزّه می دهد
سفره ای بنداز و من را هم کنارش جابده
یا کریم ابن ُ الکریم روزیِّسائل را بده
لقمه ی نانی بگیر و پر کن این دستفقیر
با نگاهی پاسخ این سینه ی شیدا بده
نان و پنیر سفره ی افطارم از شما
آه و نگاه و ضرب دل زارم از شما
آهنگ قلب بی رمق و هِــق هق گلو
العفو و آه و چشم گهربارم از شما