شعر شهادت اهل بیت

کوچه بنی هاشم

دست در دست حسن بود که بیرون آمد
مهر با ماه از اشراق مدینه سر زد

سوی مسجدبه شکوه و عظمت گشت روان
گوییا حیدر کرار رود در میدان

ذکر شریف فاطمه

نامت همیشه زمزمه ی بی امان ماست
ما اهل خاک و روضه ی تو آسمان ماست
در زیر سقف روضه ات ای صبح بی غروب
تنهاترین مجال تنفس، از آن ماست

نگار علی

همه جا یارِ با وفا بودی
یاور و یار مرتضی بودی
یک جهان شامل دعایت بود
هر زمان دست بر دعا بودی

بی من نرو

آیه و تفسیر شرحِ صدر من، بی من نرو
بهترین تقدیر شام قدر من، بی من نرو

عمر شبهای بلندم! کم شدی پای علی
شاخهء طوبای خانه! خم شدی پای علی

علی جان حلال کن

این ذکر کوثر است، علی جان حلال کن
ساعاتِ آخر است، علی جان حلال کن

بگذار کوله‌بارِ غمت را به دوشِ من
بسپار حرفِ غربت خود را به گوشِ من

أَینَ المُنتَقِم

بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم
سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم

این صدای ناله زهراست می آید به گوش
از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم

فاطمیه

هرچه من درصفات حق دیدم
همه جا جلوه کرده ای زهرا
تو که هستی که مصطفی گفته
بارها مادر خودش او را

عزای مادر

شرمنده کردی بار دیگر نوکرت را
شکر خدا دیدم عزای مادرت را

روزم سیه گردد اگر از من بگیرند
خورشید لطف ِ چشم ِ ذره پرورت را

اسوه استقامت

دلم از غم بهانه میگیرد

قلب من را نشانه میگیرد

آتش غربت تو ای بانو

از دل ما زبانه می گیرد

مادر

جانی نمانده در تنت از بس گریستی
هم بین بستری و هم انگار نیستی

این بار چندم است به دیوار رو زدی
تا حیدرت به در نرسیده بایستی

یا حسن عسکری

عاشق و مبتلای عسکری ام
نوکر و جانفدای عسکری ام

در هوایش نفس نفس زده ام
از ازل در هوای عسکری ام

یا مظلوم

خودش تنها خبر از داغ های بیکرانش داشت
که مانند علی(ع) داغی در عمقِ استخوانش داشت

امان از کینهٔ دیرینه! میدانم که پیش از زهر
چه بغضی خفته در هر لقمه هایِ خشکِ نانش داشت

دکمه بازگشت به بالا