بی قرار تو ام و در دل تنگم گله نیست
بخدا غیبت تو علت این فاصله نیست
منم و چشم گنهکار ، تویی رو به رویم
نیستم لایق دیدار و جز این مسئله نیست
بی قرار تو ام و در دل تنگم گله نیست
بخدا غیبت تو علت این فاصله نیست
منم و چشم گنهکار ، تویی رو به رویم
نیستم لایق دیدار و جز این مسئله نیست
نگو که نیست بگو دیدها خطا دارد
به هر کجا بروی نور، ردّپا دارد
دروغ بسته به خورشید قاری غیبت
که نصّ اَشرَقتِ الارض، ماجرا دارد
مژده بیدار دلان پیک سحر در راه است
شب دلواپسیِ منتظران کوتاه است
همه جا صحبت درمان تب سختی هاست
همه جا حرف سرِ نسخه ی خوشبختی هاست
سـلام حضرتِ باران اجازه می خواهم
اگر اجازه دهی شعرِ تازه می خواهم
برای جلد شدن آب و دانه لازم نیست
برایِ عشق سرودن بهانه لازم نیست
باری خراب دارم و حالا شکسته ام
عبدی اسیر هستم و آقا شکسته ام
دستم بگیر فاتحِ دلهایِ مضطرب..
من مدّتی ست از غمِ دنیا شکسته ام
جای دارد که معطّر بشوم سالِ جدید
توبه ای کرده.. مطهّر بشوم سالِ جدید
بهرِ تعجیلِ فرج کاش دعایی بکنم
وَ اسیرِ غمِ دلبر بشوم سالِ جدید
ای آشنای این دل درد آشنای من
روز فراق تو شده شام عزای من
دارمدوباره سر بههوای تو میشوم
حالا کهنیست هیچدلی مبتلای من
مسیر ما مشخص می شود آری
به این شب زنده داری ها و بیداری
محرم می رسد از راه و میدانم
تو می آیی نسیم گریه میآری
خدا کند ورق روزگار برگردد
امیدِ مردمِ چشمانتظار برگردد
دعاکنیدکهبعدازهزارسالعطش
دوباره آب به این شورهزار برگردد
منو ببخش اگه در حقّ تو جفا کردم
منو ببخش که واسه تو کم دعا کردم
منو ببخش که با این چشای آلوده
برای دیدن تو هی خدا خدا کردم
بیا که درد و مرض کشته است ایمان را
بیا و روح بده این قلوب بی جان را
فقط تویی که به درد جهان مداوایی
بیا که از تو بگیریم راه درمان را
امسال هم گذشت تو از ما گذشت کن
اوضاعمان خراب شد آقا گذشت کن
وقتی پدر تویی همه کارت به حکمت است..
یا اینکه چوبمان بزن و یا گذشت کن..