شعر محرم 1402

یا زینب(س)

زینبم! جلوهء ذات تو حسین
متحیّر ز صفات تو حسین
عاشق صوم و صلات تو حسین
آشنا با جملات تو حسین

هَل مِن مُعین..

زهرا کنار درب حسینیه دم گرفت
هَل مِن مُعین… دوباره جهان رنگ غم گرفت

صدها گره ز مشکل او باز می شود
هر کس برای روضه ی تو یک قدم گرفت

جانم آقا

مابین ذکر جانم آقا ، جانم آقا
مانند مادر مرده ها گریانم آقا

دنیا بدون تو به درد من نمی‌خورد
از ابتدای زندگی می دانم آقا

عزت فقط برای حسین

ثابت شده به گریه کنان منورش..
عزت فقط برای حسین است و نوکرش

طبق حدیث هرکه دراین داغ گریه کرد
آقا نشسته است دوزانو برابرش

سکوت بودم

سکوت بودم و بانگِ بُکای من برگشت
در این حسینیه حال و هوای من برگشت

گرفته بود گلویم..،میان روضه ی تو
چقدر داد زدم تا صدای من برگشت

جانم حسین

موزون‌ترین ترانه‌ی لب‌های من حسین
مضمون عاشقانه‌ی در هر سخن حسین

زهرا میان مجلس‌شان گریه می‌کند
وقتی که هست صحبت هر انجمن حسین

محرم

این روزها که روزی گریه فراهم است
ای روضه‌خوان بخوان، که دوباره محرم است

با عشق‌و‌شور در دل هر کوچه دیده‌ام
در دست کودکان محل طبل و پرچم است

حسین من

ذره بودیم که بر چشم نگار آمده ایم
اشک ها ریخته شد تا که به بار آمده ایم

در جوار تو همه گل به نظر می آیند
تو گلی ما همه در کسوت خار آمده ایم

عزیزم حسین(ع)

رفاقت من و تو بوده از الست حسین
خدا بخواهد اگر تا همیشه هست حسین

خودت بیا و دوباره بگیر دستم را
اگر که رشته پیوندمان گسست حسین

حنای عید میبندم

حنای عید میبندم به شوق روی دلدارم
حنای سرخ میبندم به روی دار میبارم

به آیینی که پایانش سرافرازیست پابندم
به لعل پاره و دستان بسته بین بازارم

کوفه نیا

نامه نوشتم که بیا امّا، نیایی
جان منِ غم دیده ای مولا، نیایی

کوفه پر از نامردی و بُخل و حسد شد
دریای رنگارنگ خوبی ها، نیایی

عزیزم حسین

با قطره قطره خون هوادار تو هستم
تا آخرین لحظه گرفتار تو هستم
این زندگانی را بدهکار تو هستم
در کربلا باشم ، علمدار تو هستم

دکمه بازگشت به بالا