شعر مذهبی

محرم

مــاه مــحــرم آمـد و وقـت غـم و عزا شده

صحن و سرای دل پر از نسیم کربلا شده

تمام شـهر می شود مـرثیه خوان ماتمت

دوباره روضه های غـم به لطف تو بپا شده

حمدلله

حمدلله صاحب قلبی پریشانم حسین

باز هم بر سفرۀ عشق تو مهمانم حسین

همنوا با خواهرت, تسکین قلب مادرت

هر تپش قلبم نوا دارد حسین جانم حسین

گذشته…

بی تو به این دنیا چه ماتم ها گذشته

آقا هزار و اندی از غم ها گذشته

دیگر توان دوریت بر ما نمانده

آب از سر غم دار آدم ها گذشته

 

دو تا نهال

دو تا نهال دو تا سرو ایستاده شدند

دو خوشه ی نرسیده دو جام باده شدند

مقام زینب کبری ببین که این دو پسر

فقط به خاطر مادر امامزاده شدند

پیراهن سیاه تو

پیراهن سیاه تو من نمیدم به عالمی

دلم میخواد بیام آقا به کربلا محرمی

تا نبینم کربلا تو دل منم خونه حسین

حک شده روی قلب من, أنا مجنون الحسین

از ماجرای تو

از ماجرای تو دلمان آب می شود

قلب زمینو قلب زمان آب می شود

از آتشی که روضه تو می کند به پا

همواره قلب پیر وجوان آب می شود

ندارم هرگز

جز گل روی تو دلدار ندارم هرگز

و به غیر از تو کسی یار ندارم هر گز

تا به پایغم تو چشمه چشمم جاری است

ترسی از آتش و از نار ندارم هرگز

چشم آلوده کجا

چشم آلوده کجا, دیدن دلدار کجا

دل سرگشته کجا و صفا رخ یار کجا

قصۀ عشق من و زلف تو دیدن دارد

نرگس مست کجا همدمی خار کجا

خیلی دلم گرفته

خیلی خیلی دلم گرفته از ندیدنت

من زنده ام فقط برای اینکه ببینمت

تو هستی امیدی برای زنده ماندنم

خدا کند زنده بمانم تا ببینمت

رفت و تماشای

رفت و تماشای قفایش را به من داد

آن گریه های پشت پایش را به من داد

با گریه خاکستر شدن را یاد دادم

دیروز که پروانه جایش را به من داد

آن آخرین وداع

آن آخرین وداع دلم راخراب کرد

اوضاع جنگ وضع حرم راخراب کرد

یک عمردرهوای تو پرمیزدم ولی

یک تازیانه بال وپرم راخراب کرد

گریه میکردم

گریه میکردم ولی با آن وضو میساختم

داشتم با آبِ رویم آبرو میساختم

گریه ام  غسل طهارت بود زیر سایه اش

فطرتم را از گناهان شست و شو میساختم

دکمه بازگشت به بالا