شعر مذهبی

گدایان توایم

ما نمک پرورده ها مدیون احسان توایم
حال ما خوب است شبهایی که مهمان تو ایم

بوی رحمت می رسد از سفره های ماه عشق
ما به امید عطای تو سر خوان تو ایم

حدیث مادر

حدیث مادر مارا کبود میفهمد
کشیده خوردهء دست یهود میفهمد
نفس نفس زدنش را کبوتری زخمی
که تنگ شد نفسش بین دود میفهمد

عشق

دیوانگی در عشق اصلا دلبخواهی نیست
پس در حقیقت های عالم اشتباهی نیست

از پیچ و تاب گیسوانت خوب فهمیدم
غیر از مسیر مستقیمت هیچ راهی نیست

رضوان

هرگز نمیخواهم به تن جان بی رقیه
زنده نخواهم ماند یک آن بی رقیه

کوثر برای فاطمه بود و رقیه
بیچاره آنکه خوانده قرآن بی رقیه

غریب سامرا

ای جگرگوشه امام رضا

آفتاب غریب سامرا

دوستانت اهالی بالا

دشمنانت قبیله های زنا

هوای وَصل

هوای وَصل به سَر دارم و رسیدن ها
هوای پِلک به سَنگِ حرم کشیدن ها
هوای ماندنِ شَبها به صَحن های بهشت
هوای تا به سَحَرها ستاره دیدن ها

ذکر یا علی

حتما دلیل داشت که مأنوس شب شدیم
برشغل خاک بوسیشان منتصب شدیم

هفتادو چند فرقه شده امت رسول
شکراً لِبوتراب که ما منتخب شدیم

آیه ی توحید

اوّلِ ماهِ رجب..شوکت مان پاینده
با قدوم تو شده دولت مان پاینده

روزِ میلاد تو نعمت همه جا گسترده
و پس ازین شده است نعمت مان پاینده

خواهر خون خدا

زینب صُغراست او؟ یا مادر کلثوم بوده
یا خطوط درهم تاریخ نامفهوم بوده؟!

کِی به دنیا آمده؟ کی رفته؟ کی همسر گزیده؟
در کدامین خاک مدفون است؟ نامعلوم بوده!

ای یدالله

تا لبم چون قدح و نام تو می را داراست
فقه دل گفته که می خوردن ازاین باده رواست

دائم الخمرم و کم دیده کس اینگونه چو من
که بود مست ولی بر لب او ذکر خداست

آقای عشق

می نویسم نامِ زیبایِ تو را«آقای عشق»
چون غباری می شوم پایِ تو را آقای عشق

قد کشیدی مثل یک سروی به باغِ اهل بیت
ای بنازم قدّ و بالایِ تو را آقای عشق

گُل یاس

از گُل یاس یاد باید کرد
یاد کوثر زیاد باید کرد

یاد کن اَختران مولا را
روضۀ دختران زهرا را

دکمه بازگشت به بالا