ایل و تبار تو همه از سفرهدارها
ایل و تبار ما همه از ریزهخوارها
ایل و تبارت از همه خلق برتر است
قربان خانوادهات ایل و تبارها
ایل و تبار تو همه از سفرهدارها
ایل و تبار ما همه از ریزهخوارها
ایل و تبارت از همه خلق برتر است
قربان خانوادهات ایل و تبارها
قوّت بال و پرم، یا حسن بن علی(ع)
با تو شدم محترم، یا حسن بن علی(ع)
باز هم از جانِبت آمده یک یاکریم
پَر زده دور و برم، یا حسن بن علی(ع)
باید امشب بلند گریه کنیم
مثلِ زینب بلند گریه کنیم
که مرتب بلند گریه کنیم
سوخت از تب... بلند گریه کنیم
تنها میان کوچه ها من دیده بودم
مادر زمین افتاد و من ترسیده بودم
ترسیده بودم مادرم درجا بمیرد
چون غنچه از طوفان به خود لرزیده بودم
اشکهایِ ما به دامانِ کریمی میرسَد
نامهیِ حاجاتِ ما با یاکریمی میرسَد
هرکه در این روضه میآید برای معرفت
پایش آخر بر صراطِ مستقیمی میرسَد
حتما تو نیز جنسغمت فرق میکند
آشفتگیزلف خمت فرق میکند
محتاجدستهای کریمانه ات,کرم
از بس کهشیوه ی کرمت فرق میکند
ای که در خانه خود غربت پنهان داری
ای غریبی که به حق شکوه ز یاران داری
داغ روی تو خودش را به دلم جا میزد
حرف ها از غم و دوری تو با ما میزد
آیا شده بال و پرت آتش بگیرد
هر چیز در دور و برت آتش بگیرد
آیا شده بیمار باشی و نگاهت
از نیش خند همسرت آتش بگیرد
آیا به گدای شهر جا خواهی داد؟
با دست خودت به ما غذا خواهی داد
بدتر ز جذامیان مریضی داریم
آیا تو به درد ما دوا خواهی داد
این که از زهر جفا جای به بستر دارد
طشتی از خون دل خویش برابر دارد
چشم هایش به در و منتظر آمدنی ست
زیر لب زمزمهٔ مادر مادر دارد