سر نَهم برآستانِ پادشاهِ بی بدل
آن ولی الله که باشد دست او اِذن اَجل
گفت تا در وا کنم دیر است، دیوارش شکافت
کعبه از شوقش سه روز او را گرفته در بغل
سر نَهم برآستانِ پادشاهِ بی بدل
آن ولی الله که باشد دست او اِذن اَجل
گفت تا در وا کنم دیر است، دیوارش شکافت
کعبه از شوقش سه روز او را گرفته در بغل
مست انگور و شراب و خُم و پیمانه شدم
تا رسیدم به درش، خادم میخانه شدم
نفس ساقی کوثر به لبم خورده شبی
دست من نیست اگر اینهمه مستانه شدم
به عشق مرتضی کعبه ترک خورده، خبر این است
خدا هم از علی دم می زند، فوق بشر این است
شبی در پای ایوان “هو کشان” می گفت جبرائیل
یقین دارم که تنها قبله ی اهل نظر این است
آنکه در میکده هوهو دارد
دیده اش تا به خدا سو دارد
سمت دریای نجف جو دارد
چون شراب نجفی بو دارد..
علی کلام خدا و خدا کلام علی
و اسم اعظم حق چیست غیر نام علی*
علی جمال و کمال و خصال ربانی
علی تمام خدا و خدا تمام علی*
عالم دوباره غرق سرور و شعف شده
هر مشکل و غمی ز بشر برطرف شده
خنده نگین و نقشِ دلِ هر صدف شده
هنگامِ رونماییِ شاهِ نجف شده
جز او کسی لیاقت حیدر شدن نداشت
شایستگی فاتح خیبر شدن نداشت
دُرّ نجف اگر به علی منتسب نبود
باور کنید ارزش گوهر شدن نداشت
کسی به غیر علی نیست در جهان مولا
و نیست مثل علی یک نفر چنین والا
فَأَیْنَمٰا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّٰهِ
ز فرش تا خود عرش است مرتضی پیدا
ای کسی که هر گره با دست تو وا می شود*
دردهای بی دوا با تو مداوا می شود
راه بیرون آمدن از سختی و غم یاد توست
در شدائد، رحمت و لطف تو پیدا می شود
چشمه عشق که جوشید خدا لب تر کرد
با نی خلق جهان را نفس کوثر کرد
هرچه جوشید علی بود علی بود و خدا
نمک سفره این طایفه را حیدر کرد
آنکه بر چشمان ما پیراهنی گلفام داد
ذره تا خورشید گردد شبنمی انعام داد
اشک را از باده ساقی کوثر آفرید
در ضیافت خانهاش هر دیده ای را جام داد
دستی که کوته است به خرما نمی رسد
قطره هزار سال به دریا نمی رسد
وقتی که عشق می رسد از سوی آسمان
فرصت دگر به زمره لیلا نمی رسد