گرچه در سِرِّ هوالهو همهی ها زهراست
گرچه در جانِ حرا چلهی اِحیا زهراست
گرچه در عینِ علی معنی اَعلی زهراست
گرچه در معنیِ لولاک معما زهراست
شعر ولادت اهل بيت (ع)
نسیم می وزد و باده خوشگوار شده
گلی شکفته که سرچشمه ی بهار شده
حضور خاکی رب است در مدار زمین
که با تولد یک زن ادامه دار شده
لحظهٔ ناب مطهر شدن است
کاسه ام منتظر زر شدن است
شاخه با عطرِ گل ریحانه
بیشتر گرمِ معطر شدن است
همان زمان که در آفاقِ عرش، دیده شدی
برای قصهی لولاک، برگزیده شدی
تو میوهی ملکوتی که در شب معراج
به اذنِ حضرت پروردگار، چیده شدی
کنـارت می بیـــنــم چه زیــــبا
هــمه خوبـــیـا مــعـنا مــیشه
پیــشِ تو واژه هام کم مـیارن
کــــجا مـــثله تـو پیدا مــیشه
بی نیاز از تمام دنیاییم
مستمند نگاه زهراییم
عزت جاودانه می خواهیم
رحمت مادرانه می خواهیم
السلام ای دختر سلطان دین
السلام ای زینت عرش برین
السلام ای تالی خیرالنسا
السلام ای جلوه ی اهل کسا
در شبِ میلاد می گویم که غوغا زینب است
آمده نوری که می گویند او را زینب است
صبر را آنکس که داده خوب معنا زینب است
نُه فلک در زیرِ پایش هست و اعلا زینب است
نوشتم زينت بابا نوشتي زينب كبري
نوشتم ثاني زهرا نوشتي زينب كبري
نوشتم عشق پيغبر نوشتم كوثري ديگر
نوشتم برتر از حوا نوشتي زينب كبري
اشکیم و می چکیم به پای شما فقط
تقدیم می شویم برای شما فقط
قلب تمام ما شده جای شما فقط
اصل است تا همیشه رضای شما فقط
ما بنده ایم گرم تمنای اهل بیت
در سینه ام نشسته رد پای اهل بیت
دل بسته ام به وعده ی فردای اهل بیت
بر پای سفره های حسن های اهل بیت
به افتخار سلامی نشسته ام بنویسم
در انتظار کلامی نشسته ام بنویسم
دلم مُجلّیِ نورِ جمال حُسنِ حَسن شد
به یُمنِ پرتوِ نامی نشسته ام بنویسم