شعر ولادت اهل بيت (ع)

یا زینب

سائلان در پی عنایاتند
در به در، در هوای میقاتند

شیوهء نوکری بلد بودند
آن گدایان که باب حاجاتند

مظهر کرامت

اگر برای نوکری تو جَنَم نداشتیم
به فکر ما همیشه بوده‌ای و غم نداشتیم

هزار سال قبل خلقت تمام کائنات
وجود داشتی و ما بجز عدم نداشتیم

شریکه الارباب

جلال پیش جلال تو میزند زانو
وقار از تو گرفته وقار خود بانو

شقیقه الحسنی و شریکه الارباب
کسی که مثل تو باشد در این دو عالم کو

صبر مطلق روح عفت

هرچه در ساحل نشستم جزرم اصلاً مد نداد
عرش بر شعرم مجالی که به فرش افتد نداد
سِیر کردم واژه ها راعقلم امّا قد نداد
چشم وا کردم نشان من به جز ابجد نداد

زینت شیر خدا

وقتی شراب ناب در میخانه ها جور است
پس میکده تنها پناهِ عبد مخمور است
ساقی علی و ساغر میخانه کوثر شد
هر کس که مهمان شد سر این سفره ، منصور است

یا زینب(س)

آشتی می کند دلم با عشق
در شب ابری تولّد تو
بال ها می زند کبوتر شوق
در دل آسمانی خود تو

شعر ولادت حضرت زینب(س)

اگر نشانه اى از کوه و آبشارى هست
اگر خزان مرا شوقى از بهارى هست
اگر که از سرِ لطف تو بى قرارى هست
اگر که بال و پرى هست..اعتبارى هست

ای صاحب کرببلا

والا ترین بانوی دنیا بعد زهرا
با تو شود تکرار زهرا بعد زهرا

ای صاحب کرببلا بعدِ برادر
ای صاحب عرش معلیٰ بعد زهرا

دلدار حسین

فزون از حد تصویری فراتر از خیالاتی
ز هر وصفی تو بالاتر غنی تر از عباراتی

خداوندی که دارد این همه اعجاز در خلقت
تو با حسن کمالت این خدا را راه اثباتی

حسن تو بی‌نهایت

روی تو برده رونق ماه تمام را
مجذوب کرده جلوهٔ تو خاص و عام را

حسن تو بی‌نهایت و فضل تو بی‌شمار
مبهوت مانده‌ام بنویسم کدام را

ابن الرضا

با تو درنسل حسین ابن علی آمد حسن
شادمان از این ولادت بوده صد درصد حسن

توشدی ابن الرضای سوم این خاندان
پس نوشتم سامرا ابن الرضا،مشهد حسن

تلالوء‌نور خدا

تلالوء‌نور خدایی‌حسن
جمال ذات کبریایی‌حسن
خدا، خدا‌، خدانمایی‌حسن
ذکر شریف تو چه‌ها می‌کند
“حسن‌حسن” شور بپا می‌کند

دکمه بازگشت به بالا