شعر ولادت اهل بيت (ع)

شیدایی

خواهم امشب باز شیدایی کنم
از در رحمت تمنایی کنم
تا شوم دور از تمام هر چه زشت
سیر، در گلزار زیبایی کنم

حب علی

ذکر زمین و زمن و ابر و باد
در شب و روز و سحر و بامداد
جان بر تو نیک بباید بداد
مثل تو امّی نتواند بزاد

علی ولی الله

بر ممات گرگ خویان شیر بیرون آمده
از نیامِ ذات حق شمشیر بیرون آمده

کعبه را خانه تکانی کرد دست کردگار
مژده بادا آیه تطهیر بیرون آمده

جانم علی

هوهوی تو تا دشت را لبریز می کرد !
شمشیر تو اِعلان رستاخیز می کرد !

تو ! آن سلحشوری که هر دَم تیغ خود را
با گردنِ گردن فرازان تیز می کرد !

یا علی مولا

سلامُ الله علیٰ مَن عندهُ اســــرار یزدانش
تعالیَ الله از این منزلت،زین رتبه و شانش

سلام الله علیٰ مَن عنِدهُ علمُ الکتاب،آری
شهادت می دهد بر علم او آیات قرآنش

سائل این درم

به لطف خدا سائل این درم
هوای نجف آمده در سرم
تو ای ساقی با محبت بیا
بده قطره ای از مِیِ کوثرم

عشق علی

کمانِ ابرویِ دلبر، شکار می خواهد
ذبیح می طلبد؛ جان نثار می خواهد

مجال عرضه ی بی دست و پایی ما نیست
شراب عشق علی کُهنه کار می خواهد

یا علی

ندیدم من شراب از گریه بهتر
گرفتم در دو دستم جام و ساغر

صد و ده بار گفتم یا علی و
هزاران بار رفتم پیش حیدر

یا امیرالمومنین(ع)

سر نَهم برآستانِ پادشاهِ بی بدل
آن ولی الله که باشد دست او اِذن اَجل

گفت تا در وا کنم دیر است، دیوارش شکافت
کعبه از شوقش سه روز او را گرفته در بغل

مست انگور

مست انگور و شراب و خُم و پیمانه شدم

تا رسیدم به درش، خادم میخانه شدم

نفس ساقی کوثر به لبم خورده شبی

دست من نیست اگر اینهمه مستانه شدم

عشق مرتضی

به عشق مرتضی کعبه ترک خورده، خبر این است
خدا هم از علی دم می زند، فوق بشر این است

شبی در پای ایوان “هو کشان” می گفت جبرائیل
یقین دارم که تنها قبله ی اهل نظر این است

یاعلی

آنکه در میکده هوهو دارد
دیده اش تا به خدا سو دارد
سمت دریای نجف جو دارد
چون شراب نجفی بو دارد..

دکمه بازگشت به بالا