شعر ولادت امام حسين (ع)

عزیرم حسین

وقتی به برگ_ سوم شعبان سررسید_
نام تو را نوشت خدا، غم به سر رسید

“اُدعونی أَستَجِب لَکُم” ازعرش خوانده شد
از بخشش گناه خلایق خبر رسید

روح خدا دمیده به جسم ثواب شد
از هرگناه ناله‌ی “أین المفر؟” رسید

مصراع آخرین مخمّس سروده شد
شعر بلند عشق به اوج هنر رسید

هم نور پرفروغ مسیر هدایت و
هم ناخدای کشتی خیرِ بشر رسید

شش‌ماه خورد از دل کوثر شراب ناب
حالا درخت سیب نبی را ثمر رسید

چشم نبی همین که به رویش گشوده شد
گویا جمال روی خودش در نظر رسید

از جوهر وجودی خود، کاتب‌الرسول
والشمس را نوشت و سر والقمر رسید

هر شعر من به مرحمتش چندبیت هم
از آنچه بود در نظرم بیشتر رسید

فطرس به لطف یک پر قنداقه‌ی حسین
بعد از هزارسال دوباره به پر رسید

نام حسین آمد و قلب قلم شکست
بی‌اختیار شعر به جایی دگر رسید

“افتاده بود زینت دوش نبی به خاک”
باخنجری به قصد سرش یک‌نفر رسید

وقتی که کار غارت خیمه تمام شد
با کاروان نیزه زمان سفر رسید

آقا ببخش! روضه اگر ناتمام ماند…
قصه گذشت از تن و حالا به “سر” رسید

مجتبی خرسندی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا