شعر شهادت حضرت قاسم (ع)
احلا من العسل
من را پدر به دست عمو داد و بعد از آن
با یک نفر خوشم که همان است جان من
شیرینیِ محبت او چیز دیگری است
احلا من العسل شده ورد زبان من
باید وصیت پدرم را عمل کنم
هر چه به جز فدا شدن من ، زیان من
شمشیرها بریده بریده مرا کنید
مظلومیِ حسین بریده امان من
گلبرگهای جسم مرا پخش کرده اید
شادم از اینکه آمده وقت خزان من
حرف از عموی من نزنید ای سواره ها
ای نعلها برای شما استخوان من
آنقدر بر روی بدنم اسب آورید
در تربت حسین بماند نشان من
حامد آقایی