شعر شهادت امام كاظم (ع)
ای کاش …
حساسترین آینه را می بردند
برشانه ی سنگ ها,کجا می بردند؟
با ساق شکسته پیکرت را,ای کاش
!با اینکه سلیمان زمانت بودی
تابوتتو را غلام ها می بردند
تابوتنه, اشتباه گفتم ای وای
باتخته ی پاره ای تو را می بردن
پیچیدهمیان بوریا می بردند
ازتخته ی در, دست و سرت آویزان
گیسویتو در باد رها می بردند
تاخشک شود نموری پیرهنت
بایدبدنت به کربلا می بردند
آیینهی تکه تکه ای بودی که
!!!از قصد,تو را چه با صدا می بردند
ایکاش به جای جسر بغداد آقا
برنیزه سرت شام بلا می بردند
وحید قاسمی