تو کجا بغض کجا ما که نمردیم هنوز
ای سفر کرده بیا ، ما که نمردیم هنوز
ما بمیریم ، نبینیم ، تو غربت بکشی
ای عزیز دل ما ، ما که نمردیم هنوز
می زنی بین دعا ناله ی هل من ناصر
در مناجات خدا ، ما که نمردیم هنوز
بی سپاهی و شب جمعه به امید فرج
می روی کرببلا ، ما که نمردیم هنوز
به حسین گفت حبیب بن مظاهر که غریب
مانده ای بین بلا، ما که نمردیم هنوز
جان فدای تو ، برو خیمه ببین اهل حرم
نگرانند چرا، ما که نمردیم هنوز
آب به خیمه میاریم مبادا بکشی
منت حرمله را، ما که نمردیم هنوز
ناصر دودانگه