انگیزه ی عبادت لیل النهارها
قربان روی ماه تو ایل و تبارها
«این هفته هم گذشت تو اما نیامدی»
خسته شدیم دیگر از این انتظارها
آه ای عزیز فاطمه وقتش نیامده
رحمی کنی به حال دل این غبارها
دارند یک به یک همه پائیز میشوند
در آرزوی وصل تو فصل بهارها
خورشید پر فروغ عوالم طلوع کن
محض رضای حضرت پرودگارها
گنجینه ی علوم الهی، امام حی
خیری ندیده بعد تو این روزگارها
برگرد از سفر علوی طینتِ حسن
برگرد ای ذخیره ی عالی تبارها
کم رنگ تر شده ست ولای ابوتراب
در بینمان بیا پسر تکسوارها
علّامه ها کم از پدرت حرف میزنند
عزلت نشین شدند ولایت مدارها
برگرد تا که روضه بخوانیم دور هم
از زینب و رقیه و خلخال و خارها
یابن الغریب عمه ی مظلومه ی تو را
کرب و بلا زدند به جان تو بارها
اقا شنیده ایم که جدّت حسین را
کشتند عصر روز دهم نیزه دارها
ابراهیم لآلی