شعر محرم و صفرشعر مصائب اسارت كوفه
بگو حسین
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظه های بارش باران بگو حسین
هرجا دلت گرفت کمی محتشم بخوان
هی در میان گریه بگو جان, بگو حسین
کشتی شکست خورده که دیدی به کارزار
در خاک و خون تپیده به میدان بگو حسین
از نام گرم او دل برف آب می شود
در سردسیر سخت زمستان بگو حسین
تغییر کرده است لغتنامه هایمان
زین پس به جای واژه عطشان بگو حسین
روضه بخوان که لحظه ی طغیان چشم ماست
همپای چشمه های خروشان بگو حسین
دیدی اگر که جسم قمر زیر آفتاب
مانده سه روز بین بیابان بگو حسین
دیدی اگر که جامه ی یوسف ربوده اند
افتاده بین معرکه عریان بگو حسین
دیدی اگر که قاری قرآن سرش شکست
از سنگ قوم دشمن قرآن بگو حسین
میلاد حسنی