شعر شهادت حضرت زهرا (س)
حقت بهار بود
حقت بهار بود ، خزانت شدم ببخش …
آتش گرفتم آتش جانت شدم ببخش
تقصیر تو نبود که بازوی من شکست
گفتی نیا، ولی نگرانت شدم ببخش …
دنبالت آمدم که شوم تیر آخرت
اما به جای تیر، کمانت شدم ببخش…
با رو گرفتنم دل تو شب به شب شکست
با سرفه هام، مرثیه خوانت شدم ببخش …
فضه سپرد تا خبرم را بیاورند …
اسباب زحمت پسرانت شدم ببخش …
ناصر دودانگه