شعر مصائب اسارت كوفه

دنیا به سر نی

این روزها بداهه سرا شده ام شاید هم… 

سرگرم تماشای تو دنیا به سر نی

دنیا شده مجنون تو امّا به سر نی

از مشرق چشمان تو هفتاد و دو خورشید

تابیده شد از روی زمین تا به سر نی

حس می کنم اینجا شده بعد از تو قیامت

این گونه که محشر شده بر پا به سر نی

گیسو مفشان می رود از دست دل شهر

گل کرده به همراه تو دل ها به سر نی

خشکیده لبان غزلم مثل لبانت

شک نیست که جاری شده دریا به سر نی

هر جای زمین سر زده ام کرب و بلایی ست

چشمان زمین حک شده آیا به سر نی؟

هر سال محرّم وسط ظهر دهم ها

سرگرم تماشای تو دنیا به سر نی

حسین سنگری

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا