شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)
شعر روضه حضرت زهرا (س)
در کنده شد از جا و سَرِ شعله زدن داشت
از هیزم از آتش و از دود سخن داشت
شد سرخ به جایِ همه از فرطِ خجالت
میخی که نگاهی به من و گریه من داشت
برخواست کمر بندِ علی ماند به دستش
انگار نه انگار که صد زخم به تن داشت
وقتی که جماعت به سرش ریخت زمین خورد
وقتی که زمین خورد نگاهی به حسن داشت
جا پای مغیره به روی چادرش افتاد
از سینه خوردش خبری مطمئنن داشت
در خانه و در کوچه و حتی دمِ مسجد
ای وای که قنفذ همه جا دست بزن داشت
این دست شکستن عرق شهر درآورد
این طور کشاندن به خدا داد زدن داشت
کابوس نمیکرد رها حال حسن را
یک عمر فقط ناله ی نامرد نزن داشت
مانند حسینش شده محسن , جگرش سوخت
می گفت علی محسن ما کاش کفن داشت
حسن لطفی