میخواست که در سینه توان داشته باشد
با عشق همیشه ضربان داشته باشد
موسی در این خانه نشسته ست که شاید
یک گوشه ی این خانه امان داشته باشد
نیل از سر انگشت تو جاریست که باید
این رود به دستت جریان داشته باشد
آورده نسیم نفست شور محبت
تا بیرق توحید تکان داشته باشد
بر دامن تو دست توسل زده عیسی
بیچاره گدا آمده نان داشته باشد
با نام علی جان به روی کعبه نوشتند
باید برسی تا که اذان داشته باشد
زهراست پریشان تو یا منتظَر عشق
حیف است نگاهی نگران داشته باشد
علی رضوانی