شام یک محشرکبراست کجایی عباس ع
دخترفاطمه تنهاست کجایی عباس ع
به نوامیس خدا پیروجوان خندیدن
آستین معجرزنهاست کجایی عباس ع
گاهی ازطشت غضب کن که نگاهم نکنند
بی حیا روبروی ماست کجایی عباس ع
شامیان ازسر تفریح به ماسنگ زدند
گوئیا آخردنیاست کجایی عباس ع
پرت میکرد یکی سنگ بزرگ خود را
هدفش اکبرلیلاست کجایی عباس ع
مادران پیش سر اصغر ما رقصیدند
دیده ی فاطمه دریاست کجایی عباس ع
خواهرت راسردروازه تماشا کردند
غیرت شام معماست کجایی عباس ع
آنکه افتاده رقیه است به پای نیزه
روی نی یوسف زهراست کجایی عباس ع
همه گویندبه هم عیدمبارک باشد
داغ ما خنده ی اعداست کجایی عباس ع
نام تو زیرلبم بود ولی لج کردند
ازروی عمد سرت را به زمین کج کردند
محسن داداشی