درجواب التماس دخترت مادر بمان
من قسم دادم تو را جان علی دیگر بمان
بیشتر در خانه پیش کودکان خسته باش
گوشه ی این بیت الاحزان مادرم کمتر بمان
نا امید و خسته ای از دست این نامردمان
رفته گرچه کاسه ی صبرت عزیزم سر بمان
استخوان های تنت هم آب شد کم کم ولی
با همین بیماری واین پیکر لاغر بمان
یک طرف زانو بغل کرده پدر در گوشه ای
یکطرف دارد برادر چشم هایی تر بمان
کار های خانه را بگذار روی روش من
استراحت کن کمی مادر نرو مادر بمان
ما همه یک سو؛پدر دق میکند از رفتنت
مادر خوبم به عشق ماندن حیدر بمان
تو جوانی گفتن عجل وفاتی خوب نیست
وارث حلم و صبوری های پیغنبر بمان
محسن صرامی