شعر شهادت حضرت زهرا (س)
نوایِ اهل بیت
می رود تابوتِ تو بر شانه هایِ اهل بیت
بازهم محبوس شد نا و نوایِ اهل بیت
می زند بر صورتش گاهی حسین گاهی حسن
دردِ هجرانِ تو سخت ست از برایِ اهل بیت
شوهرت در احتضار افتاده است بانویِ من
می رود از دست قطعاً مرتضایِ اهل بیت
از شکافِ چوبها خون می چکد رویِ زمین
برده از کف تاب و صبرِ مقتدایِ اهل بیت
از دو پهلویِ تو جاری می شود خونابه ای
می زند زخمی به قلبِ مبتلایِ اهل بیت
شانه ها رنگین شده از شدّتِ بارانِ خون
خورده بدجوری بهم حال و هوایِ اهل بیت
بیشتر از هر کسی حالِ حسن باشد خراب
خاطره دارد ز کوچه ،مجتبایِ اهل بیت
گوشه ی تابوت می لرزد به رویِ شانه اش
یادش افتاده گمانم از جفایِ اهل بیت
این همان کوچه ست که بر تو جسارت کرده اند ؟
فاطمه! خاکی شده اینجا ردایِ اهل بیت
یک دعایی کن بمیرد شوهرِ مظلوم تو
با تو تا دفنم کنند آل عبایِ اهل بیت
محسن راحت حق