هر کس به طریقی امتحان داد آن روز
باد آتش خانه را توان داد آن روز
از داغ پسر پشت دَرِ خانه ی وحی
صدیقه ی داغ دیده جان داد آن روز
بر آتش خانه آب باید می بست
شادی دِلِ رباب باید می بست
آن دشمن پست جای دستان علی
بر گردن خود طناب باید می بست
دود از سر و دوش خانه بالا می رفت
هستی نبی و جان مولا می رفت
در آتش لیله المبیت خانه
در جای علی حضرت زهرا می رفت
خدشه به تن بلور آن روز آمد
ظلمت به مصاف نور آن روز آمد
در خانه ی زهرا و امیر عالم
نامرد لعین به زور آن روز آمد
گریان رُخ کبود زهرا ماه است
هر آینه از مصیبتش آگاه است
می گفت علی که در عزای زهرا
هر گریه کنی محضر آل الله است
علی اصغر یزدی