شعر مناجات با خدا
یا رب
بیدارم و اما دل بیدار ندارم
در توشه به جز این دل بیمار ندارم
گفتی که بیا توبه کن و بنده ی من باش
صد حیف که من گوش بدهکار ندارم
صد بار به رویم در این خانه گشودی
اما من بیچاره به تو کار ندارم
این چشم خطاکار شده مایه ی خجلت
در روضه دگر چشم گهربار ندارم
این بار ضرر کن، بخر این عبد گدا را
من جز تو در این شهر، خریدار ندارم
من در دو جهان دل به علی داده ام و بس
جز با علی و آل علی کار ندارم
می سوزم از این سوز که سربار حسینم
سربار شدم، همت عیّار ندارم
می سوزم از این روضه که با گریه حسین گفت:
ای اهل حرم میر و علمدار ندارم
وحید محمدی