یاکریم ها
خاکی شده است بال و پرِ یاکریم ها
چون بوده اند زائرِ صحنِ کریـــم ها
مولایِ بی حرم حسن و بی کفن حسین
فرقـــی نمی کند غمِ این یاکریـــم ها
بوی حسیــن می وَزد از جانبِ بقیع
گُل می کنند حضرتِ عبدُالعظیــم ها
آری اگر بقیــع ، چراغِ نجات نیست
سمتِ تو کج شدند چرا مستقیم ها ؟
از سجده های سبزِ تو سجّاده می برند
بخشیدن است دلخوشیِ دل رحیـم ها
آقای صُلح کینه ی این شهر تازه نیست
زخمی ست مانده بر دِلشان از قدیم ها
نان و پنیرهای سرِ سُفره ات چه زود
تیر و کمان شدند به دستِ یتیــم ها
فتنه سوارِ مَعرکه ابلیسِ خانگی است
آن هرزه دامنی که تو را…بگذریم .حا –
لا کینه ها دوباره زبــان باز می کنند
گیسوی قاسم است به دستِ نسیم ها
از عطرِ سیبِ سبزِ غریبِ مدینه است
تاثیرِ سیبِ سُرخِ حرم در شمیـــم ها
صُلحِ حسن قیامِ حسین است چون نبود
دارالامــــاره لایــــقِ دارالنّعیــــم ها
ابراهیم زمانی