شعر شهادت امام باقر (ع)

بزم عشق

بزم عشق است روضه خوانی تو
نذرعشق است زندگانی تو

بحر علمی نشانه کرمی
صاحب عرش اگرچه بی حرمی

خاک کویت ستاره میبارد
در دل شیعه عشق میکارد

سرو را پای دار میبینم
گر خزانم بهار میبینم

پسر نور و مادرش زهراست
پنجمین روشنی آل عباست

ماه روشن ز نور روی تو شد
عرش افتاده خاک کوی تو شد

مذهب جعفری است مرهونت
دین اسلام هست مدیونت

تو شکوهی معلم دینی
توجلالی تومهد آئینی

علم را عزت وجلا دادی
تو به پژمردگان صفا دادی

تو شکافنده‌ی معانی دین
اسوه‌ی صبر و پیر اهل یقین

قلم از وصف شوکتت مانده
ای که وصف تو را خدا خوانده

سر ناقابلم فدای تو باد
قلمم پای مدحتان جان داد

تندبادی گرفته بود آن روز
آتش و سیل بودو دود آن روز

تو شدی جان‌پناه دین خدا
تو نوا داده‌ای به کرببلا

کربلا از صدای تو زنده است
نی ز سوز نوای تو زنده است

ما شنیدیم روضه تو دیدی
لاله را از بساط غم‌ چیدی

بیرق کربلا به دست تو بود
به تو و صبر و عزت تو درود

اشک سرمایه‌ی حیات من است
روضه‌ی تو ره نجات من است

تا نفس دارم از تو می‌گویم
اشک می‌بارم از تو می‌گویم

تو خودت روضه خوانده‌ای از دوست
داغ ما هرچه هست از غم اوست

داغ، داغ شهید بی کفن است
روضه‌ی غارت امام من است

اعظم الله اجورنا ز غمش
کشته ما را فراق از حرمش

روضه را از حسین می‌خوانم
روضه را خیمه‌ی تو می‌دانم

حرمش قبله‌گاه جان من است
جان ما بر زمین و بی‌کفن است

وای بر من که خیمه‌اش می‌سوخت
آتشش جان ما به غم می‌دوخت

آن حرم کز بهشت برتر بود
بال جبریل خاک آن در بود

سوخت از مکر و حیله‌ی ابلیس
ای قلم از غم حرم بنویس

دختران دیار پیغمبر
بی‌کس و بی‌پناه و بی‌معجر

ای قلم خاک بر دهان تو باد
دخلت زینب علی بن زیاد

شرح این روضه کار شاعر نیست
تو برایم بخوان که داغ تو چیست
 سید علی حسنی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا