شعر شهادت حضرت عباس (ع)

یا ساقی العطشان

چون که بر دوش گرفته ست علم را با مشک
همه گفتند که طفل است به دستش یا مشک؟

حرمله گفت به لشگر همگی گوش کنید
نقطه ضعف دگری نیست در او الا مشک

کار ما نیست که او را ز نفس اندازیم
مگر آنی که بی افتد به زمین تنها مشک

شد همانی که علمدار از آن می ترسید
دستش افتاد..سرش خرد شد و اما…مشک..

گفت ارباب چه آمد به سرت ماه حرم؟
گفت عباس فدای سرتان…آقا مشک

قول دادم به سکینه بروم برگردم
قول دادم برسانم به حرم خود با مشک

آرمان صائمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا