شعر شهادت حضرت معصومه (س)

یا الله

خبر از معطلی ات بر سر بازار نبود
خبر از هلهله و خنده اشرار نبود

بود یک شهر همه دست ادب بر سینه
دور تا دور شما دشمن بسیار نبود

چقدر نقل به روی سرتان پاشیدند
خبری از نی و ساز و کفِ حضار نبود

دور آن محمل پوشیده کسی پرسه نزد
بانوی ما وسط کوچه گرفتار نبود

هر که آمد به برت بر تو خوش آمد می گفت
یک نفر در صدد محنت و آزار نبود

شد به هر کوی و محل مقدمتان گل باران
سنگ در دست کسی عازم دیدار نبود

با خودش هیچ کسی چکمه وشلاق نداشت
از کبودی به روی پیکرت آثار نبود

شکر حق در بر چشمان شما ای بانو
بر روی نیزه اعدا سر دلدار نبود

اسماعیل  روستائی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا