شعر شهادت حضرت عباس (ع)

باب الحوائج

باب الحوائج است و مشکل‌گشا اباالفضل
شد دستگیر ما با دست جدا اباالفضل

در محضرش ندیدم شرمنده سائلی را
خیرات می‌کند چون بی سرصدا اباالفضل

گرچه مریض ما را دکتر جواب کرده
دلواپسی نداریم، داریم تا اباالفضل

بعد از شفا گرفتن تثلیث دین خود را
یک ارمنی عوض کرد: قبله، خدا، اباالفضل

بردار حاجتت را با خود حرم بیاور
عرض توسل از تو باقیش با اباالفضل

دارم به لب دوباره یاد تمام اموات
دردآشنا ابالفضل، ای باوفا اباالفضل

شمشیر و شیر و آیات سنگینی بلیات
گنجانده در علامات یک کربلا اباالفضل

از دشمنش زده سر، پیش حرم سرش خم
رزمش بجا ابالفضل، شرمش بجا اباالفضل

خالی شده‌ست اما در روضه می‌تواند
صدبار پُر کند مشک از اشکها اباالفضل

یک کوفه دست میزد در علقمه همینکه
دست مبارکش شد از تن جدا اباالفضل

داغش کمر شکست از آقای هر دو عالم
آن لحظه که صدا زد «ادرک اخا» اباالفضل

به صورتی که از آن غم میزدود غم داد
با صورت از بلندی افتاد تا اباالفضل

کو آن قد بلندش؟ پاشیده بند بندش
با نیزه بسکه جسمش، شد جابجا اباالفضل

هم دست داده از دست هم پا شده بریده
در علقمه چگونه زد دست و پا اباالفضل؟

باید حسین میرفت چون خیمه در خطر بود
میزد به سینه میگفت: آه آی خدا ! اباالفضل…

چون‌ بود شاه تشنه، بعد از شهادتش آب
از کوثر او ننوشید.. ای مرحبا اباالفضل

در محضر عقیله، جز بر فراز نیزه
بالا نبرد سر را، ای با حیا اباالفضل

گروه شعر یا مظلوم

نمایش بیشتر

رضا قربانی

اشعار به روز در سایت حدیث اشک قرار میگیرد

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا