شعر تخريب بقيع

باب المجتبی(ع)

خالی از هر گونه درد و غم برایش ساختم
دردها را کُشتم و مرهم برایش ساختم

از کرامت هایشان عمریست هستم با خبر
خوب و بدها را اگر دَرهم برایش ساختم

گریه کردم گوشه دلگیرِ باب المجتبی(ع)
سوختم…یک خیمۂ ماتم برایش ساختم

در میانِ سجده هایم نذر ِ زین العابدین(ع)
مسجد و محرابی از خاتم برایش ساختم

دور تا دورِ ضریحِ حضرتِ باقر(ع) فقط-
عالِمانی از همه عالَم برایش ساختم

اشک را در روضه های حضرت صادق(ع) شبی
در نگاه زائران نم نم برایش ساختم

آب سقّاخانه اش را ناب و جاری و زلال
شعبه ای از چشمۂ زمزم برایش ساختم

تا که مثل کربلا صاحب-حرم باشد بقیع
گنبد و گلدسته و پرچم برایش ساختم!

مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا