شرمنده ام شرمنده از شبهای هجرانی
حق میدهم من را دگر از خود نمیدانی
فکر تو کم بودم تو خیلی فکر من بودی
خیرت رسیده به گدا پیدا و پنهانی
موی سپید نوکرانت هم نمایان شد
پس کی به پایان میرسد این راه طولانی
شهری که جای تو نباشد جای باران نیست
تو نیستی در شهر ما و نیست بارانی
امروز و فردا کردنم برد آبرویم را
دیگر نمانده وقت توبه وقت جبرانی
هرقدر میخواهی بزن حرفی ندارم من
اما فقط قولی بده رو برنگردانی
در را بروی میهمان بستیم و خندیدیم
آه ای مسلمانان چه شد رسم مسلمانی
ای کربلایی! زیر قبه یاد کن مارا
محتاج محتاجیم ماییم و پریشانی
شیخ الائمه کوچه کوچه برزمین افتاد
یاد زمین افتادنش امروز گریانی
سید پوریا هاشمی