فاطمیه
هرچه من درصفات حق دیدم
همه جا جلوه کرده ای زهرا
تو که هستی که مصطفی گفته
بارها مادر خودش او را
ای که نور نماز تو داده
به خداوند اتصالش را
جبرئیل آمده سلام کند
فاطمه می دهی مجالش را؟
عِلمِ اسماء و فضهء خود را
می کشانی به عَلَّم الاسماء
ای تجلی اسم، بسم الله
اسم تو انسیه است یا حورا؟
نقطهء عطف ختم قرآنت
نقطهء زیر باء بسم الله
آمده در میان خانهء تو
کعبه هم در شعاع بسم الله
مَحرم و مُحرمت حسین و حسن
حرم اللهِ بی حرم زهرا!
بدی ام را به روی من نزدی
قابل التوبه مادرم زهرا!
عجز الواصفون عن صفتک
در مقام تو شاءنیت دارد
مرتضی که ولی امر همه است
از ولای تو عافیت دارد
در نبرد چهل نفر نامرد
همه را می کُشد تکبّر تو
ذوالفقار تو حرز نام علی
جوشن حیدر است چادر تو
چشم تارت که بوده عین الله
همه جا ناظره است فاطمه جان
ذکر مولا کنار آتش در
ذکر یافاطر است فاطمه جان
با همان چکمه اش چه نامردی
ضربه زد بی هوا به در که شکست
ناله ای داشتی که ای فضه
شیشه ام را بیا ببر که شکست
رضا دین پرور