لطفِ بی حدّ تو در بند کشد انسان را
پر و بالی بدهد هر نَفَست ایمان را
بانویی!محترمه، عالمه و باهیبت
سر به تعظیم کشاندی همه ی نِسوان را
دخترِ حضرت ِ موسی ..هنرت موسایی
سر و سامان بدهی آدمِ بی سامان را
ابرِ رحمت شده ای بر همگان می باری
بارش ات کرده پریشان، اثرِ باران را
شهرِ قُـــم را حرم الله نمودی بانو
تا تجّسم بکنی یکِ حرمِ پنهان را
«عصمت الله ِ جهانی به نظر دریایی»
«شک ندارم گهرِِ ناب ، خودِ زهرایی»
خواهرِ حضرت سلطان، نظرت بخشیدن
ای کریمه کرمی کن کرمت بخشیدن
مثلِ یک سایل افتاده ز پا ، دلگیرم
گفته اند هست فقط در گذرت بخشیدن
«خیـر»معنا بشود در حرمت بی بی جان
کامِ ما را بکند مثلِ شکر بخشیدن
بخششی کن که شوم جَلدِ شما بی وقفه
می رهاند دلِ من را ز خطر بخشیدن
در پناهِ تو به هر جا برسم می دانی
سایه انداز بود سایه ی سر بخشیدن
«ای سلامِ همه ی شهر به تو معصومه»
«ناز دارد همه ی دهر به تو معصومه»
ای کریمه کرمت پهنه ی دریا باشد
شأنِ والای تو چون مریمِ عذرا باشد
تو امان نامه دهی با نگهت بر سایل
مَثَلِ کار تو چون شاخه ی طوبا باشد
حرمی ساخته ای در دلِ ما بی بی جان
حرمت ملجأ هر عاشقِ تنها باشد
مادرانه به همه لطفِ مداوم داری
خوی تو آینه ی حضرت زهرا باشد
«زینبِ دوّمی» و خواهر سلطان هستی
وجَناتت مَثَلِ زینبِ کبرا باشد
«نامِ زیبای تو را مستمراً می خوانم»
«شهر قُم را حرمِ آل عبا می دانم»
محسن راحت حق