دسته‌بندی نشده

واویلا

خبر رسید که افتاد آن درِ سنگین
و رد شد از روی در چند پیکرِ سنگین

سر مبارک او سخت خورد بر دیوار..
نشست پشت در خانه با سرِ سنگین

چهل نفر همه با هم زدند زهرا را..
یگانه رفت به پیکار لشکرِ سنگین

شکوه حوریه ی مرتضی علی افتاد!
چگونه پا شود از جاش با پرِ سنگین؟!

غروب یازدهم هر چه کرد آن خواهر
تکان نخورد تن این برادر سنگین

رگ بریده بریده به ما خبر داده..
که هست قتل حسین کار خنجرِ سنگین!

سید پوریا هاشمی
حسین قربانچه

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا