شعر وروديه محرم

آقای من

برای سوگ تو باید زبان دیگر داشت
نگاه روشنی از آسمان فراتر داشت

شهادت تو حماسه‌است با شکوه و عیان
حماسه‌ای که هزاران پیام در بر داشت

زلال جاری چشم تو حسرت دریاست
فرات بود که ناکام دیده‌ی تر داشت

سوال کهنه ی تاریخ تا ابد باقیست:
چرا زمانه سر ِ جنگ نابرابر داشت

قیام سرخ تو یک پرده از قیامت بود
قیامتی که درونش هزار محشر داشت

تو آن رسول به معراج رفته هستی که
برای امت خود روی نیزه منبر داشت

هنوز ملتهب از ماتم شگفت توییم
که این مصائب داغ تورا که باور داشت؟

سپاه بود و حرم بود و غارت و آتش
درست لحظه‌ی تلخی که آنطرف‌تر داشت

 محمد حسن بیات‌لو

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا