آقای من
جان میدهم فقط و فقط پای سامرا
زاده شدم به شوق تمنای سامرا
دیگر نیازمند کسی نیستم که من
هستم گدای دست تو آقای سامرا
حال مرا برای خودت رو به راه کن
حاذق ترین طبیب؛ مسیحای سامرا
از لطف بینهایت تو بیمقدمه
پر زد دلم به گنبد زیبای سامرا
حالا شدم برای حریمت کبوتری
ای منتهای عشق خداوند “عسکری”
ای دومین حسن که وجودت خدایی است
صبر تو مرتضایی؛ دلت مجتبایی است
صدها درود و تهنیت سبز بر دلی
که آب و تاب عاشقیاش سامرایی است
وقتی کبوتری به هوای تو میپرد
دیگر کجا به فکر فرار و جدایی است
هرکس که میرسد تو به او لطف میکنی
فرقی نمیکند طرف اصلاً کجایی است
با این حساب بر در این خانه آمدم
بر دور شمع روی تو پروانه آمدم
ای جلوهی حقیقی هفت آسمان، حسن
رفته شعاع نور تو تا لا مکان، حسن
در زیر چتر سایهی تو آرمیدهایم
از پرتو جمال تو روشن جهان، حسن
در مدح تو همیشه قلم کم میآورد
قفل است در سرودن تو هر دهان، حسن
میخوانمت به طرز زمانهای کودکیم
بابای مهربانِ امام زمان ، حسن
شغل همیشگیم در این خانه نوکریست
کار همیشگی شما بنده پرویست
حتی بهشت در به در آستان توست
تنها نه آسمان که زمین هم از آن توست
قطره اگر کنار تو باشد که قطره نیست
زیرا که تحت مرحمت بیکران توست
از پشت پرده مرحمتی کن سخن بگو
گوشم در انتظار شنود بیان توست
بین درندگان به نماز ایستادهای
این هم نشانهای ز جلال نهان توست
هر چند ظاهراً تو به مکه نرفتهای
کعبه همیشه گرم طواف نشان توست
روز ولادت تو زمان هم عهدی است
بعد تو جانشین بلافصل مهدی است
محمدحسن بیات لو