شعر شهادت حضرت زهرا (س)

آه! قبرت کجاست مادرجان؟

غصه بی انتهاست مادرجان
آه! قبرت کجاست مادرجان؟

شرح این درد را توانی نیست
از مزارت چرا نشانی نیست!؟
حقت این نیست بی حرم باشی!
حسرتِ دیده ی ترم باشی

حقت این است محترم باشی
صاحب بهترین حرم باشی

گنبدی پُر فروغ می خواهی
صحن هایِ شلوغ می خواهی

چه غم و غربتی ! چه بیدادی !
در مدینه غریب افتادی‌ !

کاش قانون عشق حاکم بود !
جایِ هر شُرطه چند خادم بود

شُرطه های مدینه بدبین اند
دل شان سنگ و دست سنگین اند

کارشان، بی گناه را زدن است
زائر بی پناه را زدن است

حرفِ زخم است و استخوان مادر
بشکند دستهای شان مادر

پشت در ، آنکه اهلِ دعوا بود
قوم و خویش یکی از اینها بود

روضه ات هست معتبر ، ای داد
بی هوا زد لگد به در ! ای داد

دشمنت روح مرتدی دارد
از علی ، کینه ی بدی دارد

ریشه ات را ندید بی ریشه !
ساقه ات را بُرید بی ریشه

از لگدهای خود جواب گرفت
بین دیوار و در ، گلاب گرفت

 وحید قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا