معصیت ریخت به هم احسن الاحوالم را
میشود با نِگَهت خوب کنی حالم را
با وجودی که گناهم شده بی اندازه
نکشیدی به رخم زشتی اعمالم را
چشم امید به درگاه شما دوخته ام
مثل فطرس شده ام سوخته ام بالم را
قول دادم به خودم تا که نَفَس می آید
بزنم غیر شما قید همه عالم را
از سر سفره ی اکرام شما می گیرم
رزق هر روزم و هر ماهم و هر سالم را
حمید رحیمی