شعر شهادت حضرت زهرا (س)

اسوه استقامت

دلم از غم بهانه میگیرد

قلب من را نشانه میگیرد

آتش غربت تو ای بانو

از دل ما زبانه می گیرد

سرو راست قامتی زهرا

اسوه استقامتی زهرا

تو سرور دل نبی بودی

مادر یازده ولی بودی

همه آرامش علی زهرا

بانوی خانه علی بودی

سبب خلقت جهان بی بی

بهترین زن جنان ‌بی بی

جای تو در کنار بابا بود

جان تو بی قرار بابا بود

مردم مدینه بد کردند

قلب تو داغ دار بابا بود

حرمتت بعد مصطفی گم شد

التیام دل تو هیزم شد

خانه ات در شرار می سوزد

آن دل بی قرار می سوزد

گلشن وحی را شرار افتاد

یاس هجده بهار می سوزد

آسمان مدینه تیره و تار

صورت تو کجا شراره نار

پشت در فضه را صدا کردی

شکوه زین غم به مصطفی کردی

رسم همسایگی نبود چنین

تو که همسایه را دعا کردی

غنچه ات ناشکفته پر پر شد

محسن تو فدای حیدر شد

اجر‌ و مزد نبی ادا کردند

به تو و مرتضی جفا کردند

دستهایت به دست حیدر بود

با غلاف از علی جدا کردند

پهلوی تو شکسته بود ولی

نشدی لحظه ای جدا زعلی

مجید رجبی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا