شعر مناجات با خدا

الهی لا تودّبنی

پر از اندوه هجران است اوقاتی که من دارم
چه سنگین است این بار مجازاتی که من دارم

طلای قلب من آخر بدل از آب در آمد
عوض شد عاقبت با هر گنه ، ذاتی که من دارم

الهی لا تودّبنی ، مرا رسوا نکن در شهر
که می خندند مردم بر مکافاتی که من دارم

به من گفتی بیا شبها چراغ اشک روشن کن
دلم روشن شده حالا ز مشکاتی که من دارم

مرا آورده ای پای دعاهای شبانگاهت
خودت دادی به من حال مناجاتی که من دارم

سحر شد ، در دل سجّاده ام دیدم که حسرت داشت
تمام عالم از وقت ملاقاتی که من دارم

مناجات امیرالمومنین ، ایوان طلا و من
ندارد عالم این کنج خراباتی که من دارم

نجف هر سال من با تو قرار آشتی دارم
نگیری از دلم ای عشق ! میقاتی که من دارم

 محسن ناصحی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا