شعر شهادت حضرت زهرا (س)
امّ ابیها
چنان که قصد میسازند از الفاظ ، معنا را
خدا از آفرینش قصد کرده ، خلقِ زهرا را
چگونه در حجابی و همه عالم به دست توست؟!
خدایا! فاطمه حل کرد بر ما این معمّا را
بلی آن فاطمه که خلق عاجز مانده از درکش
که در اسمش خِرد حیران و گُم کرده مُسمّا را
ز اشکش ، آدم و نوح اند غرق نوحه و گریه
مسیر اشک هایش بُرد با خود هفت دریا را
دلیلش شرم از شرمِ علی بوده اگر زهرا
میان شعله ها تنها صدا زد نامِ بابا را
نمیدانم که سیلی با رُخش …. اصلا چه میگویم؟!
که حتی گل اذیت میکند آن روی حورا را
کنار بسترش با گریه میگفتند اطفالش :
به دامن گیر مادرجان سرِ آشفته ی ما را
گره وا میکند از کار شیعه ، گریه بر مادر
مگیر از ما خدایا روضه ی امّ ابیها را
عاصی خراسانی