شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)

انگور تازه

بدجوری من به تو علاقه مندم

بخند علی تا که منم بخندم

پسر بار اولمی مرحبا

دوست دارم یلیلمی مرحبا 

موذن نماز من تو هستی

غیور سرفراز من تو هستی

روشنی چشم و دل محمد

خُلقاً و مَنطِقاً شبیه احمد

شیر نر شونه به شونه ی من

چشم نخوری یوسف خونه ی من

هزار ماشالله چه قد رشیدی

افتادم از پا تا که قد کشیدی

الهی دور سر تو بگردم

پسر به آسونی بزرگ نکردم

تموم هست من نرو به میدون

عصای دست من نرو به میدون

اگه نری مدینه ات میبرم

انگور تازه هم برات میخرم

دل منو بردی بابا به کرّات

داری میری دست خدا به همرات

آی جیگرم آی جیگرم وای وای

علی علی جان پسرم وای وای

به نیزه ها بال و پرت رو بردن

گل پسرم چی به سرت آوردن 

رشته ی تسبیح منی وا شدی

قطعه و قطعه اربا اربا شدی

اینقده دست و پا نزن علی جان

مادرتو صدا نزین علی جان

پاشو ببین به گریه ام میخندن

سنان و حرمله با هم میخندن

خودت کمک کن دیگه نا ندارم

از دهنت خونارو دربیارم

چاره ی دیگری نداشتم آخر

صورت به صورتت گذاشتم آخر

پاشو ببین شهید تیکه تیکه

خون تو از محاسنم میچیکه

خدای دلبری یه چیزی بگو

ساعت آخری یه چیزی بگو

ببین حالم بده یه حرفی بزن

عمه ات اودم یه حرفی بزن

این دم آخری چشاتو وا کن

یه بار دیگه منو بابا صدا کن

تو جون دادی علی منم شکستم

خودم بودم بابا چشاتو بستم

الهی که دلی به غم نشینه

هیچ پدری داغ جوون نبینه

پاشو ببین که تنها برمیگردم

شبیه پیرمردا برمیگردم

 

علیرضا خاکساری

 

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا